تو دختری یا پسری؟
سلام عروسک نازم.
سلام ملوسک من.
سلام پری کوچولو، دلبر، جان جاناااااان!
عشق خاله. دخمل خاله.
بله.
دیروز 23/8/1399 جنسیت شما عشق جانم معلوم شد.
الهی خاله فدا شه برات. جیگرم. شیرینکم.
شما یه دخمل نازی. همونطور که من ذوقشو داشتم و از خدا میخواستم. خداااایااااا شکرررتتتت.
از همین الان دلم برات ضعف میره گل دختری. انشاالله سالم باشی چراغ خونه.
خاله نمیدونی چقدر خوشحالم که الان ساعت دوازده شب دارم برات مینویسم.
یه برنامه گرفتیم و با ترکوندن بادکنک ها و ریختن بادکنک های صورتی معلوم شد که شما دختری. هووووووراااا.
نمیدونی خاله زهرا از شوق و ذوق چقدر جیغ کشید و خوشحالی کرد، وقتی فهمید یه دختر ناز و نفس و عشق توی راه داریم.
قربونت برم الهی. فدای دستای کوچولوت بشم منننن. آخه من تا شش ماه دیگه چه جوری صبر کنم؟ میمیرم واسه دیدنت. از همین الان.
مامانت اینا برات دوتا اسم انتخاب کردن که البته فعلا قطعی نیست. ترنم و آوینا. ترنم اسم قشنگیه. ولی نمیدونم چرا به دل من نمیشینه. وقتی بچه بودم آوینا رو خیلی دوست داشتم. اما الان به نظرم یه اسم زیبا تر میشه پیدا کرد. حالا برای مامانت کلی اسم فرستادم. امیدوارم یه اسم دیگه پیدا کنن برات. البته بارانا و روشنا و مهرسا هم دوست دارن. حالا تا خدا چی بخواد. من که مهرسا و روشنا رو دوست دارم با النا و آوا و سلین. نیلا هم خیلی عالیه.
خب خاله جون. دیگه چشمام باز نمیشه. پس صحبت رو کوتاه میکنم. به خدا میسپارمت. شبت بخیر عسل خاله.