نازنین 👸دلوین👸نازنین 👸دلوین👸، تا این لحظه: 3 سال و 3 روز سن داره
وبلاگ دلوینیوبلاگ دلوینی، تا این لحظه: 3 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
مامان دلوینمامان دلوین، تا این لحظه: 36 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
بابای دلوینبابای دلوین، تا این لحظه: 37 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
خاله زهراخاله زهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

𝐝𝐞𝐥❤𝒗𝐢𝐧 رباینده دل‌ها

💚دل نیست آن دل که دلوین ندارد، بی روی دلوین دل آرام ندارد🧡

جان و جهان من تویی


آهنگ دِلی

خاله بودن چه حسیه؟

وقتی خبر مادر شدن خواهرت را میشنوی روح تازه به جانت داده میشود😊😍و دلگرم میشوی.

وقتی خواهر زاده ات میخندد، دندانش نیش میزند، راه میرود، حرف میزند، قد میکشد...

تو میمانی و یک دنیا عشق به لحظه لحظه هایش

وقتی خواهر زاده ات با صدای شیرینش صدایت میکند

درست همان لحظه ای که می گوید*خاله*

هر بار ته دلت از جا کنده میشود

حاضری جانت را بدهی برای یک لحظه از ته دل خندیدنش

خاله بودن دنیایی دارد...

خدایا سپاس که این نعمت را بر من ارزانی داشته ای

نوروز 1403: در آستانه 3 سالگی پرنسس نازم

دلوین قشنگم! مدت هاست که برات ننوشتم. باورم نمیشه نزدیک دو ساله. منو میبخشی خاله جونم؟ این یک سال و نیم سرم خیلی شلوغ بود. اتفاقای خوب و بد زیادی هم برامون افتاد. یکیش اینه که خاله زهرا لیسانسش رو گرفت و وارد مقطع فوق لیسانس شد. یکی دیگه اش فوت دردناک خاله نسیم از تومور مغزی بود که هممون رو داغون کرد. اما اتفاق خوب دیگه ی امسال تولد دختر خاله قشنگمون روشنا بود که بی اندازه من و تو به خاطرش خوشحالیم دلوینم. تو کلی دوستش داری و میری طرفش و نوزاد به اون کوچیکی برات جالبه. قربون دل کوچیکت برم. دختر ماهم! فرشته مهربونم! ماشالله خیلی بزرگ و خانوم شدی. دورت بگردم که ح...
1 فروردين 1403

1 سال و 3 ماهگی دلوین گلی

سلام عسلم، خانومم. 15 ماهگیت مبارک. دلوین پنبه ای من، چشم خوشگلم، این روزا دلبری شدی واسه خودت ماشاالله. معلومه یه دختر ترک اصیلی. عاشق موزیک های شاد و بی کلام آذری هستی و باهاشون رقص پا رو عالی انجام میدی قربونت برم. یه بار که رفته بودین پارک مامانت اینا هر کار میکردن از سرسره نمیومدی پایین شیطونک من. دیگه کفشاتو میپوشی و میخوای مستقل راه بری. یه بار مامانم تا جلوی آسانسور دستتو گرفته و راه رفتی. حتی خودت از مانع جلوی در رد شدی. آفرین به عشق کوچولوی نابغه ام. اما یه بار رفته بودین یه خونه ای رو ببینین. اونجا هم خیلی کثیف و خاک و خل بوده. توام اصرار اصرار که مامان بذار خود...
5 مرداد 1401

1 سال و 2 ماهگی دلوین ناز

سلام خامه عسلی من. امروز 14 ماهگی تو و تولد 20 سالگی خاله زهراست. مبارکمون باشههه. خب گلم میخوام از شیرین کاریات بگم که باهاشون دیوووونمون کردی رسما. هر وقت منو میبینی و باهات حرف میزنم، چه دیداری و چه توی تماس تصویری کلی برام میخندی. انگار میدونی که من چقدر دوستت دارم و توام منو دوست داری. قربونت شم من. 7 تیر آرزوم برآورده شد و وقتی دستامو باز کردم و گفتم بدو بیا بغلم اومدی. ادای آریا رو در میاری. مثل اون بلند جیغ میکشی و میخوای بپری اینور اونور. حتی خودتو پرت میکنی رو زمین یا تخت. به نظر من که چون آریا پسر بچه هست و خیلی شیطون، الگوی خوبی برای تو نیست. کاش یه دختر کوچولو...
5 تير 1401

1 سال و 1 ماهگی دلوین خوشگلم

سلام عزیز دلم. 13 ماهگیت مبارک. دلوین جونم این ماه کلییی پیشرفت داشتی و کارای جدید و بامزه میکنی. 8 خرداد مستقل راه رفتی عزیزم. مبارکت باشههه. یه بار با مامان و بابات رفته بودین تره بار خرید کنین، اونجا چشمت به خیار ها افتاده. توام که عاشق خیار. هی میخواستی ازشون برداری و بخوری، اما چون کثیف بودن مامانت نمیذاشته. تا اینکه تو کلافه شدی و بابات از اونجا بردت بیرون و حواستو پرت کرده. اما وقتی برگشتین که سبد خریدتون رو بردارین، تا دوباره چشمت به خیارا افتاده این دفعه دیگه جوش آوردی. با اعتراضای شدید بهشون فهموندی که شما چرا و با چه جرأتی به من، یه دخمل اردیبهشتی خیار نمیدیننن؟ خلاصه جیغ و گریه ات...
5 خرداد 1401

اولین سالروز شکفتن غنچه کوچولوی ما

عشق کوچولوی خاله! سالروز تولد تو فرا رسیده. یکی از بهترین روزهای زندگی من که هنوز هم با به یاد آوردنش شهد شیرین عشق در وجودم میپیچد. دلوینم! اکنون یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی. از این پس همه چیز جهان تکراری‌ست. همه چیز، جز مهربانی . كوچك رويايي من، دنيا اگر خودش را بكشد نميتواند به عشق من به تو شك كند . ! تمام ِ بودنت را حس مي كنم ... . حاجتي به استخاره نيست. عشق ما، عشق من به تو، عشق تو به من يك پديده است، يك حقيقت بي نياز از استخاره و گمان   ! صداي قلب تو صداي زندگيست ! زندگي را دوست داشته باش، ن...
5 ارديبهشت 1401

یک سالگی قمری دلوین طلا

سلام عزیز دلم. دلی جانم امروز 12 رمضانه و یک سالگی قمری شما. مبارکت باشه خوشگلم. از کارای نازت نگم برات که حسااابی قند شدی. بوس فرستادن رو یاد گرفتی قربون اون صورت کوچولوت بشم. میگیم بزن قدش و تو هم اون دست نازتو میزنی کف دستمون. عاشق پیام بازرگانی هستی و وقتی پخش میشه از جلوی تلویزیون تکون نمیخوری. فکر کنم چون پیام بازرگانیا موزیکال هستن و توشون از رنگای شاد استفاده میکنن و بچه مَچِه نشون میدن دوست داریشون. پتو های نرم و پرز دار رو خیلی دوست داری و هی صورتتو میمالی بهشون. عاشق این دوتا شعری که برات میخونیم و باهاشون دست میزنی: گلمی گلمی د...
25 فروردين 1401

11 ماهگی نازنین دلوین

نازنین دلوین، گلم دلوین! دل نمیکنم ای دل و دلدارم، با تو ای زیبا جان چه کم دارم و هستی ام شدی، بی تو نتوانم … همچو باران، تو بی امان، بر دلم ببار، دلبر نابم همچو مهتاب، مست و بی تاب، بر دلم بتاب، دلبر نابم دل از جادوی چشمانت شده بی خواب سلام دختر طلا. یازده ماهگیت مبارک. باورم نمیشه دقیقا یک ماه دیگه یک ساله میشی. خیلی زود گذشت. خدا رو بابت مهربونیاش شکر میکنم که تو رو به ما داد عزیز دل خاله. برای اولین بار باقلوا و چایی خوردی. نوووش جونت. چقدرم خوشت اومد. آخه تو خودت باقلوای منی دلوین. مامانم بهت میگه دختر روسی....
5 فروردين 1401

اولین عید نوروز و چهارشنبه سوری دختر زیبامون

سلام جان جانانم. اولین عیدت مبارک دلوینی. پارسال یک ماه بعد از عید خدا تو رو به ما عیدی داد و الان اولین عیدیه که کنارمونی. خدا رو شکررر. خوشگلِ زیبای خاله، امسال اولین ماهی عید رو دیدی. مامانت اینا سه تا ماهی با سایز های مختلف خریده بودن. از واکنشت نگم برات. وقتی دیدیشون کلی با تعجب نگاه کردی و گفتی ایس. حالا ایس یعنی چی خدا میدونه. باید یه فرهنگ لغات از خودت به ما بدی قربونت برم. حالا جالبیش این بود که دستتو تو تنگ ماهی نمیکردی و فقط به شیشه اش دست میزدی. 24 اسفند هم اولین چهارشنبه سوریت بود. تو رو برده بودن تو حیاط تا مراسم چهارشنبه سوری رو ببینی. ولی از صدای ترقه ها ترسیدی و گریه کردی. ...
1 فروردين 1401

10 ماهگی عشق کوچولوم

سلام نفس. ده ماهگیت مبارکمون. بالاخره چهار دست و پا رفتی عزیزکم. تو این زمینه مثل خاله زهرا نیستی که یه دفعه راه افتادم. تو از 13 اسفند چهار دست و پا میری. ولی فکر نمیکنم این کارت زیاد طول بکشه و زود راه بیفتی. آخه از تختت و پشتی میگیری و بلند میشی وایمیستی. ادای سرفه کردن مامانتو در میاری و وقتی مامانت سرفه الکی میکنه میخندی. میگی دده. بای بای میکنی. همچنان عاشق گوشی هستی شیطونکم. کافیه یکی گوشی به دست بشینه کنارت. حسابی باهاش دوست میشی و اگه بگیره جلوت و چیزی ازش پخش کنه میخندی. ای بلاچه! گوشی مامانتو برداشتی و کلی از خودت عکس گر...
5 اسفند 1400