نازنین 👸دلوین👸نازنین 👸دلوین👸، تا این لحظه: 3 سال و 15 روز سن داره
وبلاگ دلوینیوبلاگ دلوینی، تا این لحظه: 3 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
مامان دلوینمامان دلوین، تا این لحظه: 36 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
بابای دلوینبابای دلوین، تا این لحظه: 37 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
خاله زهراخاله زهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

𝐝𝐞𝐥❤𝒗𝐢𝐧 رباینده دل‌ها

💚دل نیست آن دل که دلوین ندارد، بی روی دلوین دل آرام ندارد🧡

10 روزگی عشق دلم

سلام دلوین جونیم.  خوبی خاله؟  قربون اون صدای نازت بشه خاله که وقتی گریه میکنی منم بغض میکنم. آخه خیلی مظلومانه گریه میکنی.  از داشتنت بی نهایت خوشحالیم. چشم بد ازت دور باشه ایشالا.  زردیت خوب شده عشقم. خدا رو شکر.  تو خواب میخندی. فدای اون خنده های یواشکیت.  اما شبا خیلی گریه میکنی عزیزم. فکر کنم دل درد داری. خاله بمیره برات.  مامانت اینا میگفتن پریشب از ساعت 12 تا 7 صبح گریه کردی. فدای اشکات.  برای همین بهت قطره دل درد میدن.  هنوز نتونستم بغلت کنم گل دختری. اینقدر دلم میخواد. ولی میترسم خاله جون. آخه تو هنوز خیلی کوچولویی و سرت نرمه.  ولی هر بار دست و پاتو...
15 ارديبهشت 1400

اولین دیدار من و جیگرم

سلام عسل. نفس. عشق خالههه.  الهی که من دورت بگردم.  خاله فدا بشه برات که تو اینقدر جیگری عزیزم. چشم بد ازت دور باشه انشاالله.  امروز تونستم خوب ببینمت فندق.  البته روز بعد از تولدتم اومدم ولی چون خواب بودی نتونستم درست حست کنم.  وااای وااای وااای! آخه من چجوری بگم از این همه عشق؟  امروز دست و پای کوچولوتو لمس کردم. یعنی دلم زیر و رو شدا از بس ناز بودی. جون دلم ماشاالله بهت.  باهات حرف میزدم و تو همچین با دقت گوش میکردی . انگار از صدام خوشت اومده بود.  وای ننههه. صداتم اینقدر نازک و قشنگ بود. وقتی گشنت بود اینقدر مظلومانه گریه میکردی که بغض کردم.  آخه جانیمسان قیز.&n...
10 ارديبهشت 1400

تو آمدی، عزیز ترینم!

سلااام عشقم. جیگرم. نفسم. عسلم. عمرم. دلبرم. دلوین جونم.  الهی خاله فدا بشه. الهی دورت بگردم. قربون تو برم فندق جونم.  نمیدونم چه جوری این خبر مسرت بخش رو بنویسم. دستام دارن از خوشی میلرزن.  عزیز دلم، خوشگلم، خانمی، بالاخره اومدی. بالاخره خاله شدم.  سالم و خوبی. خدایااااا به عظمتت شکر.  قربونت برم خدا جونم، که آرزوم رو بر آورده کردی و نعمتی به اسم دختر رو به خونوادمون ارزانی داشتی.  دیشب از شوق و ذوقم نخوابیدم.  الانم سر کلاس نشسته بودم که خاله رویا خبر به دنیا اومدنت رو بهمون داد.  دورت بگردم.  تو ساعت 9:00 صبح با وزن 3 کیلو گرم به دنیا اومدی.  ماشاالله لاحول...
5 ارديبهشت 1400

دیگه کم مونده به اومدنت فندق جان

سلام جیگرم، سلام عسلم.  قوبونت برم دلوین.  انشاالله تا 6 روز دیگه میای بغلمون. به امید خدا.  اینقدررر خوشحالم خاله. آخه خاله زهرا 5 تیر به دنیا اومده، شما هم ایشالا 5 اردیبهشت میخوای به دنیا بیای. یعنی هردومون پنجم به دنیا اومدیم. آهان راستی وبلاگتم 5 مهر ساختم. چه پنج در پنجی شد.  اما از خطری بگم که از بیخ گوشمون رد شد.  روز چهارشنبه 25 فروردین مامانت اومده روی صندلی بشینه که صندلی از زیرش در رفته و افتاده زمین. گویا میز جلوش هم لق بوده و نزدیک بوده بیفته روش.  الهی بمیرم برای مامانت که چه استرسی کشید.  ولی خدا بهمون رحم کرد و تو طوریت نشد فدات بشم. خدا رو صد هزار مرتبه شک...
30 فروردين 1400

آخرین روزهای قبل از تولد دلوین طلا

سلام عزیز دلم.  قربونت برم الهی.  دیگه تقریبا کامل رشد کردی و مامانت داره آخرین روزهای بارداریش رو سپری میکنه.  دختری، عسلی، تا حالا چند بار از نزدیک حست کردم. یعنی دستمو گذاشتم رو شکم مامانت و تکون خوردناتو فهمیدم. ماشاالله به عشقم.  دکتر به مامانت گفته 11 اردیبهشت به دنیا میای. البته قراره هفته بعد تاریخ دقیق به دنیا اومدنت معلوم بشه.  اما ما فکر نمیکنیم تا یازدهم بمونی تو دل مامانت.  احتمالا همون اوایل اردیبهشت میای دیگه.  ما میگیم کاش دوم اردیبهشت بیای که تولدت با سالگرد ازدواج مامان و بابات توی یه روز باشه. اینجوری خیلی قشنگ میشه.  اما باز هر چی خدا بخواد.  ...
24 فروردين 1400

سال نو اومده، دلبرکم

سلام عشقدونه.  سلام نفس طلا.  سلام خانوم گلی.  قربونت برم دیگه روزشماری ما برای اومدنت شروع شده.  عزیزترینم سال نو شد و تو تا کمتر از یک ماه دیگه میایی پیشمون.  انشاالله سلامت باشی کوشول موشولو.  دکتر گفته از یکم تا دهم اردیبهشت احتمال داره به دنیا بیای.  بله. دلوین جونم تو قراره یه اردیبهشتی خوش اخلاق بشی. آخه میگن اردیبهشت بهترین ماه ساله. یه جورایی میگن اردیبهشت نه، اردیبعشق. میگن اردیبهشتیا خیلی خوبن.  البته تو متولد هر ماهی که بودی عشق کوجولوی من بودیاااا و هستیاااا. خخخ.  عاچقتم، بوج بوج. یعنی عاشقتم، بوس بوس.  ...
9 فروردين 1400

آخرین پست خاله در سال 1399 برای دلوینی

سلام دلوین خوشگلم.  خاله فدا بشه.  عزیزکم امشب شب عیده و فردا ظهر سال تحویل میشه و عید نوروز میاد. یعنی امروز آخرین روز امسال بود.  حالا انشاالله وقتی به دنیا اومدی و بزرگ شدی، خودت با عید نوروز و رسم و رسوم های ما ایرانیا آشنا میشی.  عشق دلم دیگه کم کم موقع اومدنته. کمتر از یک ماه مونده که ما بتونیم روی ماه تو رو ببینیم.  خانمی، ناز نازم، انشاالله سالم بیای بغلمون.  خیلی دوستت دارم جیگر کوچولو.  هر آن به خدای بزرگ میسپارمت و برای سلامتیت دعا میکنم.  خاله به قربونت. 
29 اسفند 1399

بازگشت خاله پس از یک ماه

سلام عشقم. دردونه ی قلبم. خاله رو ببخش. این یک ماه اصلا وقت و حوصله نداشتم. وگرنه تو همیشه توی ذهن منی.  دلوین جونم این یک ماه اتفاق زیادی نیفتاده.  فقط انتظاره و انتظار. برای دیدن روی ماه تو.  فکر میکنم کمتر از دو ماه مونده.  الهی قربونت برم انشاالله این مدتم به خوبی میگذره و شما سالم میای بغل مامان و بابات.  از تغییرات شما بگم.  ماشاالله داری بزرگ میشی عسلم. دیگه جات تو شکم مامانت عوض شده و تکونات بیشتر.  اما یه اتفاق بد افتاد که خدا رو شکر ختم به خیر شد. اما ما رو تا مرز نگرانی کشوند.  15 بهمن مامانت رفته بود سونوگرافی. اما اون سونوگراف لعنتی گفته بود که... که تو...
8 اسفند 1399

وجودت سرشار از عشق است، دلبرم

سلام سلام دلی خانوم، فندق خانوم، جیگر خانوم خاله فدای تو بشه؟ نه، آخه فدای تو بشه؟ دیروز برای اولین بار حست کردم. آخخخخ که من مردم برات. عجب حلوای قندی تو. فدای قلب کوچولوت نفس طلا. آخه من این سه ماه رو چه جوری تحمل کنم تا تو بیای؟ نه، تو بگو. خدایا حافظ عشق کوچولوم، دلوین خانومی باش. ...
1 بهمن 1399